ترجمه: https://www.rogerebert.com/reviews/the-aviator-2004

خلبان

 

بازیگران:

لئوناردو دی کاپریو به عنوان هووارد هوگز، کیت بلانشت به عنوان کاترین هپ برن، کیت بکین سیل به عنوان آوا گاردنر، جان س.رایلی به عنوان نوآ دیتریچ، الک بالدوین به عنوان ژوئن ترایپ، الن آلدا به عنوان بروستر،

 

کارگردان:

 

مارتین اسکورسزی

نوشته:

جان لوگان

درام

محدود شده برای زیر 13 سال

170 دقیقه

نوشته: راجر ابرت

هوارد هوگ در دو دهه آخر زندگیش خودش را از دنیا دور کرد.نخست او بالاترین آپارتمان مجلل برجی را در لاس وگاس گرفت .سپس به یک خانه ویلائی پشت هتل باورلی هیل انتقال یافت،او ثروتمندترین مرد دنیا بود،و با میلیاردها دلارش برای خودش اطاقی خرید که هرگز ترک نکرد.

تا حدی زندگیش سفری به آن اطاق متروک بود.اما او راه طولانی را در پیرامون طی کرد.به عنوان یک مرد جوان ثروتمند از تگزاس،وارث ثروت پدرش،او فیلم ساخت، خطوط هوائی خرید، جوان دختر بازی بود که افراد زیبای مشهور هالیوود را ملاقات می کرد.او تقریبا در یکی از سقوطهای خطوط هوائی مرد اما نجات یافت.او به عنوان یک پسر درخشنده بیاد آورده می شود. فیلم " خلبان" مارتین اسکورسزی عاقلانه روی سالهای افتخار متمرکز شد.اگرچه ما می توانیم ببینیم که سایه ها گسترده شده اند و چنین هوگ می تواند.بعضی از بیشترین لحظات دلخراش فیلم نشان می دهد که او با اهریمنانش می جنگد.او می داند که چه چیزی عادی می باشد و گاهی اوقات آن به نظر می رسد در دسترس باشد.

فیلم "خلبان " رقبت اسزی را برای یافتن تهیج در دوره راه اندازی جشن می گیرد.بازسازی نوعی افسون که او شنیده است درباره اینکه چه وقت او رشد کرده است.آن امکان دارد تصور کنیم که او می خواسته است که هوارد هوگ باشد.زندگیشان ،در حقیقت، حتی کمی مشابه است: بلند پروازی بی پروا،و استعداد،موفقیت عالی زود هنگام ،وقتی که داستان عاشقانه طوفانی جوان و یک دره تاریک اگرچه با هوگ آن تاریکتر وتاریکتر می شود.درحالیکه اسکورسزی گل کاملی از استعدادش ظاهر شده است.

فیلم کار برجسته مشکلی از هلال دو داستان قابل توجه پیرو را بدست می آورد.یکی که در آن همه چیز برای هوگ درست می شود و دیگری که در آن هرچیزی اشتباه می شود.اسکورسزی ضبط می کند الگوهای زندگی مشابه را در فیلمهای "رفقای خوب " " گاو نر خشمناک"  " پادشاه کمدی" " کازینو" حتی واقعا فیلم " آخرین وسوسه مسیح" لئوناردو دیکاپریو در انتقالهایش بین این حال و هوای احساسی متقاعد کننده است.بازی کردن دیوانگی یک دعوت شنیع برای افرط کردن می باشد.اما او نشان داد هوگ بین رازهایش احاطه، حتی به تله افتاده است، شده است.قادر است یک کردار عمومی را جلو برد وقتی که لحظات شخصیش بسیار بد است.

هوارد هوگ او به لس آنجلس به عنوان یک مرد جوان خوش چهره و با یک مقدار زیادی پول، می رسد کسی که سریع داخل می شود،در جنگ جهانی اول یک ماجراجوئی هوانوردی بنام "فرشتگان جهنم " را مدیریت می کند که گرانترین فیلم تا بحال ساخته شده بود.آن صنعت و پیشه به او خندید.اما او آن فیلم را تمام کرد و آن پول بدست آورد و همچنین بیشتر دیگر فیلمهای ساخته شده توسط او.چنانکه توجه اش از فیلمها به هواپیماها متمایل شد،او به طراحی و ساخت هواپیما شروع کرد و در نهایت خطوط هوائی خودش را خرید.

ن موجود بودند با یک درخواست، اما او به سمت موارد راحت نمی رفت.جین هارلو شخص گول خورنده ای نبود،اوا گاردنر هدایای  جواهرات را نمی گرفت.("من برا فروش نیستم") و در زمان رابطه اش با کاترین هبورن،هر دوتاشان در خانواده شلوار می پوشیدند.هبورن احساس ماجراجوئیش را دوست داشت.هبورن هیجانزده شد وقتی که او اجازه داد تا خلبانی هواپیمایش را انجام دهد.هبورن درباره او نگران بود. او رشد نشانه های عجیب و غریبش را متوجه شد.و سپس او اسپنسر تریسی را ملاقات نمود.و همه اش آن بود.هوگ جین راسل را پیدا کرد،و یک سینه بند با فشار هوا را ابداع نمود تا سینه و بغلش به تمرد از قانون کشیده شود. و در پایان او ستاره کوچکی داشت به عنوان ضامن در حالتی که با آنها تماس گیرد، اما او هرگز اینکار را نکرد.

دی کاپریو ایده کسی نیست از آنچه که هوک شیبه آن است(که آن یک سم شپارد جوان خواهد بود) اما او با روح بی پروای آن مرد می جنبد. جان س. رایلی نوآ دیتریچ بیچاره را بازی می کند،مامور دست راست و پادوئش،معمولا دستور می گیرد تا هر چیزی را برای یکی از الهامات ناگهانی هوگ گرو بگذارد.هوگ ظاهرا ثروتمندترین فرد جهان می شود که در سطوح بالا و بالاتری ورشکسته شده است.اسکورسزی یک حس اطمینان در آن زمان برای هالیوود نشان می دهد،چنانکه در یک صحنه جائیکه هووارد،تازه در شهر، با شهردار بانفوذ ل.ب. در بیشه نارگیل برخورد می کند،  و از او درخواست قرض کردن دو دوربین برای یک صحنه در فیلم " فرشتگان جهنم" می کند.او قبلا 24 عدد دوربین داشت،اما آن کافی نبود، شهردار او را به عنوان یک روانشناس کودک در نظر می گیرد.که ممکن است به عنوان جیمکری جوان در نظر گرفته شود.اسکورسزی استمرار زیرکانه ای را اضافه می کند.هر زمان که ما شهردار را می بینیم، آن بنظر می رسد او بوسیله پادو های مشابهی محاصره شده است.

ن در این فیلم فوق الاده خوب معین شده اند.کیت بلانشت وظیفه بازی کردن کاترین هبورن را دارد،که او خیلی نزدیک بود به کاریکاتوری که بازی می کرد و مقداری خطر داشت.بلانشت موفق شد در اجرائی که لذت بخش و موثر بود،رفتر بخصوص و مثل پسرها، لذت بردن از گفتن دقیقا آنچه که او مقصودش می باشد او حیلگرانه هوگ را ارزیابی می کند و سریعا درباره بی قاعدگیهایش مضطرب می شود.کیت بلانشت اوا گاردنر می باشد، از قدرتش آگاه است و محافظ خود می باشد.گوئن استفانی جین هارلو می باشد، که شهرتش بر پسر ثروتمند ناشناس تگزاسی سایه افکنده است.و کلی گارنر فتیح دومرگو می باشد، جان راسل بعدی در یک زمانی که هوگ با سینه و آغوش عقده روحی پیدا می کند.جان راسل در فیلم به عنوان یک شخصیت ظاهر نمی شود، اما گسستگیش می شود، در یک صحنه مضحکی قبل از دفتر برین،  که سامانه سانسور هالیود را اجرا می کند.هوگ پرفسور هواشناس نجیبش (ایان هلم) را برای استماع تفتیش می آورد و او را به عنوان یک تحلیل گر سامانه ها معرفی می کند.و او را دارد که ثابت کند با پرگار و ریاضیات که راسل گستگی بیشتر از گروه  پنج بازیگر دیگر نشان نمی دهد.

جلوه های ویژه می تواند فرد را از یک فیلم منحرف کند یا آن را بالاببرد،اسکورسزی می داند که چگونه از آنها استفده کند.یک توالی احساساتی موجود است وقتی که به زمین در بورلی هی سقوط می کند.نوک بالهای هواپیمایش یک دیوارسالن نشیمن را می شکافند که از داخل دیده می شود.خیلی از فیلم " غاز پاکیزه" ساخته شده است،بزرگترین هواپیمائی که تا بحال ساخته شده است،که الهام می بخشد به سرجوخه بروستر (آلن آلدا) عهده دار شود به شنیدن کنگره که هوگ سود جوی جنگی بوده است.هوگ قبلا در مارپیچ دیوانگی قرار دارد،بالا می رود به اقتضائ، بروستر را در حیطه خودش شکست می دهد و عهد می کند که هواپیما پرواز خواهد کرد.چنانکه در واقع این کار را انجام می دهد، در یک توالی تصویر کامپیوتری ،در پایان سیاهی پیرامون هوگ را فرا می گیرد،او در ابراز لغات گیر می کند و آنها را تکرار می کند.او به داخل یک توالت مردانه می رود و درباره میکروبها برای لمس کردن دستگیره درب برای خروج زیادی تشویش دارد.با تمام قدرت و دارائیش، او مجبور است در کناردرب کمین کند تا کس دیگری وارد شود.و او بدون لمس کردن چیزی می تواند کی حرکت کند . کمکهایش  ،مخصوصا دیتریچ زحمت کش، سعی می کنند از او مراقبت کنند، اما بالاخره او در انزوا ناپدید می شود.چه مرد غمگینی، چه جلال و شکوه کوتاهی، چه فیلم شیفته کننده ای،166 دقیقه،و آن به سرعت می گذرد.اینجا یک مسابقه ای بین سکورسزی و موضوعش موجود است.زیرا سیاحت زندگی خود کارگردان به او اجازه می دهد تا هوارد هوگ را با بصیرت و همدردی و تا یک نقطه با تحسین ببیند.آن یکی از بهترین فیلمهای سال است.

 

پایان

 

فیلم ساعتها برنده گلدن گلوب 2002

فیلم خلبان برنده گلدن گلوب 2004

فیلم کوهستان بروکبک برنده گلدن گلوب 2005

یک ,کند ,هوگ ,فیلم ,مرد ,دهد ,به عنوان ,می کند ,می شود ,اما او ,عنوان یک

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

عربی ، قرآن ، پیام آسمانی ياکريمستان ستاره سهیل مطالب اینترنتی جدیدترین پست ها مطالب اینترنتی کریستین سافت Welcome to Appfreedl برای بهترینم postad123